برندسازی شخصی مفهومی جدید در مارکتینگ است. از ابتدای قرن بیستم و با گسترش و شکل گیری تجارت مدرن بین المللی، بسیاری از فعالان عرصهی تجارت به اهمیت برند پی برده بودند اما باید تقریبا یک قرن میگذشت تا برندسازی شخصی در میان مردم و جامعه مورد شناسایی قرار گیرد.
برند در اصل از واژهای نوردیک به همین ریخت مشتق شده است که در انگلیسی قدیم به معنای داغی بود که صاحبان دام بر روی احشام خود نقش می نمودند تا مالکیت خود را بر دام اثبات کنند. در طول زمان این واژه برای استفاده در معنای امروزی آن وام گرفته شد. با پیشرفت تجارت در اروپا و خصوصا وقوع انقلاب صنعتی، برند کم کم به اهمیت ویژهای دست یافت. محصولاتی که از کارخانهها و کارگاههای باکیفیت به بازار عرضه میشد با نام تجاری مشهور گشتند و میان مردم اقبال زیادی پیدا کردند. اما برخی متوجه شدند که بسیاری از نشانهای تجاری محبوب بازار، لزوما واجد کیفیت غیر قابل رقابتی در بازار نیستند و بسیاری از مردم نسبت به خرید و اعتماد به آن به این دلیل اقبال نشان میدهند که احساس میکنند با خرید آن به ارزش ویژهای دست یافتهاند که سایر محصولات مشابه توان ارائهی آن را نداشتهاند.
با عنایت به این مفاهیم میتوان درک کرد که برند رفته رفته به چه مفهوم مهمی در تجارت مبدل گشت.
در سال 97 مقالهی دوران سازی منتشر شد که در آن مفهوم برندسازی شخصی تشریح شده بود. مقاله توانست به همگان نشان دهد که همان طور که محصولات تجاری نیاز به برندینگ و پروموشن دارند، افراد فعال در صنعت نیز نیاز دارند تا برندسازی شخصی خود را داشته باشند تا موفق شوند بیشترین فرصتها را در زندگی شخصی و حرفهای به دست آورند. این موضوع و اهمیت آن با ظهور و همه گیری شبکههای اجتماعی تشدید گردید.
در برندسازی شخصی چیزی که بیش از هر امر دیگر واجد اهمیت است وجود وحدت رویه و تمرکز استراتژی است. برندسازی شخصی یک پروسهی طولانی و مستمر است و تشتت در آن باعث هدر رفت هزینهها و هم چنین خسارات مادی و معنوی خواهد گردید.
در برندسازی شخصی هدف ما ارائهی تصویری از خود به مخاطبانی از ما است که میتوانند در ارتقا و پیشرفت کسب و کار ما مفید باشند. برندسازی شخصی در واقع نوعی بازاریابی است که در آن مهمترین محصولی که ارائه میکنید خود شما هستید.